ویدئو | عربستان، اطراف کعبه را حصار کشید ویدئو | آخرین وضعیت انفجار در دانشکده فنی دانشگاه تهران (۱۰ مهر ۱۴۰۴) ویدئو| یک عمر زندگانی | گفت‌و‌گو با جوان‌های مشهدی دیروز و پدربزرگ و مادربزرگ‌های امروز در روز جهانی سالمندان کافه شهر | زندگی پشت قاب آینه ویدئو| پل | روز سالمندان کافه شهر | علی مشهدی: همیشه دوست داشتم مشهد دیده شود ویدئو | عراقچی: سرنوشت توافق قاهره منوط به تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی است موشن گرافی | یاران رضا (ع) | شهید والامقام مرتضی عطایی کافه شهر | چهار تا آدم و یک جای خالی ویدئو | آماده‌سازی حرم مطهر امام رضا(ع) برای جشن ولادت امام حسن عسکری(ع) ویدئو| رانت ۷۰ هزار میلیارد تومانی واردات برنج به جیب مافیا سرازیر شده است ویدئو | روز حادثه؛ یادبودی برای شهید فداکار آتش‌نشان رضا فخریان موشن گرافی | یاران رضا (ع) | شهید والامقام هاشم ساجدی ویدئو| حرکات نمایشی و خطرناک موتورسواران در اتوبان‌های تهران ویدئو| نمایی متفاوت از تیک آف هواپیمای غول پیکر A۳۸۰ ویدئو| لوت، شگفت‌انگیزترین کویر ایران
سرخط خبرها

کارتون | خط‌های اشتباه یک پیش فرض

«نجین سلجوق»، کارتونیست اهل ترکیه، با انتخاب دقیق و بجای عناصر، ساحلی را در یک روز آفتابی و دریایی آرام با پس‌زمینه آسمان آبی و ابر‌هایی پراکنده نقش زده است. دوگانگی از همین‌جا شکل می‌گیرد.
  • کد خبر: ۷۳۵۴۸
  • ۱۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۶

امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - به‌نظرم نهنگ‌ها و سامورایی‌ها شبیه‌ترین موجودات روی زمین به یکدیگر هستند. موجوداتی که به ارزش زندگی و مرگ در یک زمان واقف هستند و ارزش کلمات را هم درک می‌کنند. هر دوی آن‌ها با تمام وجود زنده‌اند و ارزش لحظه‌به‌لحظه زندگی را می‌دانند؛ چون خیلی محتمل است که در جنگ بعدی یا شکار بعدی، دیگر درمیان زندگان دسته‌بندی نشوند. وقتی هم کارد به استخوانشان می‌رسد، خیلی آبرومندانه، طوری که دیده بشود، خودشان را طی یک آیین و آداب و رسوم خاص می‌کشند. این کار را هم در انظار انجام می‌دهند تا برای همه سوال پیش بیاید که «چه اتفاقی افتاد و چرا؟»

 

البته نمی‌خواستم لحن نوشته‌ام تلخ باشد؛ چون موضوع، مرگ خودخواسته نهنگ‌ها یا هاراکیری سامورایی‌ها نیست. موضوع آن سوالی است که بهایش جان آن‌هاست. کلمات بعضی‌وقت‌ها گران هستند، خیلی گران. آن‌قدر قیمتشان افزایش می‌یابد که با هیچ ثروتی نمی‌شود آن‌ها را خرید، بهایشان فقط ارزشمندترین چیز در عالم می‌شود که همان زندگی است. حلقه وصل‌کننده زندگی، مرگ و کلمه هم فقط یک چیز است. چیزی که هم ربط مستقیم به کلمه دارد هم از آن زندگی می‌تراود و هم مرگ، وام‌دار آن است. حدفاصل این شباهت و تفاوت، «قلم» است. این تعریف از ارزشمند بودن کلمات را می‌توان در اثری از «نجین سلجوق»، کارتونیست اهل ترکیه، به‌راحتی دید؛ اثری که با انتخاب دقیق و بجای عناصر در آن، تمام آن چیز‌هایی که گفتم و نگفتم را در خودش حل کرده است.

 

او ساحلی را در یک روز آفتابی و دریایی آرام با پس‌زمینه آسمان آبی و ابر‌هایی پراکنده نقش زده است. دوگانگی از همین‌جا شکل می‌گیرد. اتفاق بدی در یک محیط آرامش‌بخش درحال وقوع است. قلم‌های غول‌پیکر به سبک و سیاق نهنگ‌ها، برای خودکشی به ماسه‌های ساحلی زده‌اند. قلم‌هایی که توسط چند نفر درحال بازگردانده شدن به دریا هستند. با دیدن این تصویر، از حجم فراواقعی بودن وضعیت، آدم دچار دوگانگی می‌شود. لااقل برای من که این‌طور است. مخاطب از یک‌سو با این سوال اصلی روبه‌رو می‌شود که قلم‌هایی که کارتونیست تصویر کرده است، برای از دست دادن آزادی‌شان یا بی‌اثر شدن کلماتشان یا چه‌چیز دیگری می‌توانند دست به خودکشی بزنند

 

؟ در همان حال، این نکته در پس‌وپیله‌های فکرش مدام وول می‌خورد که این‌چیز‌هایی که دارد می‌بیند، نهنگ نیستند. از سوی دیگر، این سوال برایش پیش می‌آید که چرا هنرمند با فضایی طنزآمیز و ساده، درحال تعریف کردن مفهومی تلخ و عمیق است؟ چرا درحالی‌که کارتونیست می‌توانست با خطوط زبر، با استفاده از هاشور‌های خشن و سیاه و سفید، به فضای کلی کار نزدیک شود، تصمیم گرفته است با این شکل از ترکیب‌بندی، حرفش را بزند؟ آیا در انجام این کار، عمدی درمیان بوده است یا ضعف اجرا به‌حساب می‌آید؟ به‌نظرم، منظور کارتونیست تا اینجا به‌خوبی تامین شده است. آن سوالاتی که باید در ذهن مخاطب شکل بگیرد، پرسیده شده است و از اینجای کار به‌عهده خودش است که چه جوابی برای آن‌ها پیدا می‌کند.

 

سلجوق با این اثر توانسته است چالش اصلی را در دریای آبی و روز آفتابی آدم‌ها ایجاد کند. او در آرامش تمام با اثری که هیچ تنشی را در نگاه اول در جان مخاطب برنمی‌انگیزد، او را به دیدار کلماتی می‌برد که ارزش آن‌ها به اندازه زندگی است. اثر نجین سلجوق مثل نسیمی آرام و نوازشگر، زیر خاکستر روح آدم‌ها می‌وزد و از آن آتشی بلند درست می‌کند. اثری که به یک سوال منتهی می‌شود: «چرا قلم‌ها خودشان را باید بکشند؟» بعضی مواقع جواب دادن به یک پرسش، هوشمندی و زکاوت آدم را زیر سوال می‌برد. مثل جواب دادن به سوالی که از یک بچه چهارساله پرسیده باشند و آدم خیلی سریع جوابش را پیدا بکند و بگوید.

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->